خداوند زمانی که فرمود من اراده کرده
ام که ناپاکی از شما اهل بیت رسول الله دور باشد خودش می دانست معنای اهل بیت در
این آیه آن هایی هستند که پیامبر در زیر عبای خیبری خویش جاداد و فرمود خدایا این
ها اهل بیت من هستند ناپاکی را از آن ها دور
کن
اما گویی حیات ظاهری بسیاری در انکار
باطن این آیه بود
نتیجه تحقیق و تحلیل دکتر محمد
ابراهیم ضرابیها را در مورد آیه تطهیر از زبان خود ایشان خواهیم شنید:
جایگاه ویژه اهل بیت در واقعه مباهله در سال نهم هجری
ابوحارثه اسقف بزرگ مسیحیان نجران گفت: به خدا سوگند که او همانند پیامبران الهی برای مباهله نشسته است
آن ها چون آیین مباهله و رفتار پیامبران پیشین را می شناختند به محض مشاهده همراهان پیامبر و شیوه رفتاری رسول الله (ص) از ادامه این کار سرباز زدند و تمام شروط ایشان را پذیرفتند
این اتفاق عظیم اتمام حجت خدا و روز غدیر اتمام حجت رسول خدا با مسلمان ها بود
از آن پس دیگر چیزی برای نفهمیدن وجود ندارد
واگر کسی چشم خود را بست و یا راهش را کج کرد نه از نادانی که از عناد اوست
حال آن که بدبخت ترین و شقی ترین انسان ها کسی است که خدا و رسولش را نادیده بگیرد درحالی که به زودی در پیشگاه آن ها عاجز و دست بسته حاضر خواهد شد
جایگاه اهل بیت پیامبر نزد خداوند خورشید روشنی است که انکار تابش و اثر آن جز حقارت و حماقت ثمری ندارد
تحلیل این مبحث بسیار بسیار مهم تاریخی و آشکار کردن جایگاه اهل بیترا در این اتفاق از زبان و بیان شیوای دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید
حکایت تولد حضرت عیسی(ع) همانند خلقت حضرت آدم (ص) است
این می توانست پاسخی بسیار شفاف وکامل باشد برای کسی که درجستجوی حقیقت است اما آیینه ای که مکدر است هرگز تصویری روشن را منعکس نمی کند
مسیحیان نجران وقتی از پذیرش این پاسخ ها امتناع کردند به دستورخداوند، پیامبر(ص)آن ها را به مباهله فراخواند
فردای آن روز که برای این کار آمدند مسیحیان دیدند که پیامبر با خانواده خودش آمده است یقین کردند که او در گفتار و کردار خود صادق و مصمم است و از پذیرش ادامه مباهله سرباز زدند و با این که مسلمان نشدند اما به صورت ضمنی بهرسالت رسول الله معترف شدند و حاضر به پرداخت مالیات شدند
اما درد آنجاست که در آنجا که دیگران حقانیت پیامبر و خانواده اش را درک کردند، چه بسیار بودند مسلمانان کورباطنی که هرگز نفهمیدند و یا فهمدیدند اما برای نفع کوتاه دنیای خویش آبشخور حقیقت را گل آلود کردند وتا ابد روسیاه ماندند
ماجرای مباهله پیامبر و اهل بیتش را با مسیحیان نجرانی از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید:
موضع گیری بزرگان اهل سنت . علمای شیعه درباره ابلاغ سوره برائت از طرف حضرت علی (ع) در سال نهم هجری
شاید اگر توان و قدرت داشتند همان ابتدای کار حتی پیامبر را نیز از سر راه برمی داشتند
چنان که در هنگام رحلت و در بستر پیامبر مانع از نوشتن وصیت حضرت شدند
دروغ و نیرنگ تنها میوه درخت ضعف و حقارت است و ما نیز جز این از آن جماعت انتظار نداریم
بستن چشم و پوشاندن چشم با هروسیله ای مانعی برای تابش آفتاب نیست
حقیقت آشکار است و می تابد حتی اگر چون کبک سر در زیر برف کنند
اگر ایمان ها در آن زمان قوی و استوار تر بود بی شک مسیر تاریخ این گونه به بیراهه نمی رفت و ضعیفان حقیر فرصت پیدا نمی کردند تا دستاوردهای اسلام را این گونه آسان بر باد دهند تا چنان که در مسیر تاریخ دیدیم ظلم های بی شمار بر بشریت تحمیل شود
در این جلسه ما اولین تحرکات و آشکار شدن این ضعف ها و کج روی ها را درهنگام ابلاغ آیات برائت از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید:
حکایت شهادت عیدالله مزنی در سال نهم هجری و سرنوشت سه تن از مخالفان جنگ
او زنجیر کفر را پاره کرد و در مکه دعوت پیامبر را پذیرفت و به دین اسلام در آمد
عمویش پس از بی اثرشدن تهدیدهایش ثروتی که به او بخشیده بود را از او پس گرفت
حتی لباس های او را از تنش بیرون کرد و او برهنه به نزد مادرش بازگشت
مادرش چیزی شبیه گونی زبر به او داد
او آن پارچه زبر و خشن را به دو قسمت تقسیم کرد یک بخش آن را بر کمر خود بست و تکه دیگر را بر دوش خود انداخت و به سمت مدینه به خدمت رسول الله روانه شد
بین الطلوعین به مدینه رسید و پس از ادای نماز رسول الله او را دید و از احوالش پرسید و حضرت او را به خاطر این دو تکه پارچه سخت ذولبجادین نام نهاد
ماجرای عاقبت زیبای عبدالله ذوالبجادین و سرنوشت سه تن از کسانی که با حضرت رسول (ص) به غزوه تبوک نیامده بودند را از زبان شیرین دکتر محمد ابراهیم ضرابیها می شنویم:
این فرموده رسول الله بود برای وصف
ابوذرغفاری در هنگامی که شترش دیگر یارای کشیدنش را نداشت واو شتر راه رها کرد و
پیاده به سپاه سختی ها یا جیش العسرت رسید.
حتی آب گوارایی راهم که در میان راه
پیدا کرده بود ننوشید به این امید که ابتدا رسول الله از
آن آب بنوشد.
در مقابل این همه صداقت و کرامت
افرادی هم بودند که اصحاب عقبه نام گرفتند .
آن ها می خواستند که پیامبراسلام را
از بین ببرند.
ماجرای حمله ناقص آن ها دور از چشم
سپاه اسلام برای رم دادن شتر پیامبر به قصد قتل ایشان را از زبان شیرین دکتر محمد
ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید:
جایگاه حدیث منزلت در سال نهم هجری بین عالمان شیعه و اهل تسنن
اگرچه شباهت رفتاری و اخلاقی علی(ع)
به رسول الله (ص) آنقدر زیاد بود که به هیچ صورتی قابل انکار نبود اما برای آن ها
که دل هاشان مریض بود از طرف پیامبر بارها و بارها حدیث منزلت تکرار شد به این نیت
که بر پذیرش این مهم آگاه باشند و مخالفتی نکنند.
اما باوجود این حدیث و نشانه های
دیگر بهراحتی و درنهایت شرایط دینی را به
بیراهه ها بردند.
بعد از وفات رسوال الله هم هیچ کس
نپذیرفت که علی و اولادش جانشین پیامبر (ص) باشند.
حتی باوجود این همه مدارک موجود چه
در کتب شیعه چه در کتب سنی آن ها از سرعناد و کینه موضوع را ساده جلوه دادند و حتی
برخی کلمات این موضوع رو عوض کردند مانندعوض کردن کلمه "هارون"
به "قارون"
مابقی این مبحث مهم را از زبان گویای
دکترمحمدابراهیم ضرابیها بشنویم: