دو کار عجیب ولی آموزنده از حضرت فاطمه (س) در شب عروسی
- بخشیدن پیراهن عروس
پیامبر خدا برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که مستعمل و رفو شده بود. شب عروسی او بود که مسکینی در خانه ی پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند اما ناگهان آیه ی شریفه ی قرآن را به خاطر آورد که:
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.»
«شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.»
لذا «فاطمه(س)» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید.هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته ی وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.
- عبادت در شب زفاف
در شب ازدواج امام على (علیه السلام) فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را نگران و گریان دید، فرمود: چرا ناراحتى ؟ پاسخ داد: در پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم ، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى دیگر از این جا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت ، در این آغازین لحظه هاى زندگى ، تو را به خدا سوگند مى دهم که بیا تا به نماز بایستیم تا باهم در این شب خدا را عبادت کنیم.
- مطالب فوق گزیده ای از جلسه چهلم سخنرانی تفسیر زیارت عاشورا بود، برای دریافت مطالب کاملتر به فایل صوتی جلسه چهلم مراجعه کنید.