آغاز جنگ حنین و هزیمت و فرار مسلمانان در سال هشتم هجری
نهال اسلام تازه ثمر داده بود و مکه مکان امن مسلمانان شده بود ، و این موضوع برمشرکان به ظاهر مسلمان سخت می آمد به همین خاطر قبایل اطراف را از این که به زودی به شما نیز حمله خواهد شد برانگیختند ، و ثمره ادغام شرک اینان و ترس آنها لشکر سی هزار نفره شد که در دره حنین گرد هم آمده بودند.
لشکری برای این که تا پای جان بجنگند. زن و کودکان خود را نیز آورده و حتی غلاف شمشیرهای خود را شکستند تا دیگر راهی جز جنگیدن تا پای جان نداشته باشند.
حنین تنها یک میدان جنگ نبود بلکه محکی بود تا عیار بسیاری آشکار شود ،
عیار خوب بودن برخی و نفاق برخی دیگر.
حنین درون بسیاری از آنها را آشکار کرد
تا جایی که لجاجت آن ها بر ضلاتشان روشن شد
حنین جایی بود که رسول الله یک تنه به دل سپاه روسیاه دشمن زد و....
جزئیات کامل این نبرد بسیار حساس را از زبان شیرین دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنویم...
فروریختن بتهای مکه و مسلمان شدن مشرکین و بت پرستان مکه در سال هشتم هجری
به اختیار یا اجبار برای بیعت آمده بود ولی چهره خود را پوشانده بود
اما حتی با این پنهان کاری ، پیامبر چهره زنانهء او را شناخت
او دارای کم ارزش ترین کارها و بیشترین شرمساری ها در زمان خود بود
نقشه خریدن و اجیر کردن غلامی سیاه پوست و نیزه باز ، برای کشتن مردی که از فرط شجاعت او را شکارچی شیر می خواندنداز او بود ، و آن پهلوان میادین نبردکسی نبود جز حمزه سیدالشهدا ،که او را با چنین ترفند کشت . و حتی این کشتن او او را راضی نکرد تا این که با شناعت تمام جگر این پهلوان بزرگ را به دندان کشید
او این کار را انجام دادتا کینه هایش فروکش کند اما چنین نشد.
با تمام این حرف ها که بیان شد "هند" کسی است که نزد پیامبر آمده تا از فرط ناچاری و به اجبار اسلام آورد .( براین باور که پیامبر گذشتهء او را خواهد بخشید) و.......
مابقی داستان هند جگرخوار را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید:
قصدش فتح مکه نبود، حتی دنبال انتقام هم نبود شاید هرکس دیگر بود و خاطره تلخ آن همه آزار را به یاد می آورد ممکن نبود در چنین فرصت مغتنمی از آن ستمکاران بی رحم بگذرد.
دریکی از آن روزهای سخت زمانی که روبه روی کعبه نشسته بود وعبادت می کرد ناگهان به رسم توحشی که داشتند، شکمبه گوسفندی به سر اوکشیدند و بندش را سفت کردند.
هیچ کس حتی جرات نزدیک شدن هم نداشت تا این یکی از دخترهایش رسید و در آخرین لحظات نجاتش داد.
حالا بعد از گذشت سال ها همان شخص به همراه عباس ابن عبد المطلب در نیمه شب به قصد التماس جهت بخشش و امان خدمت ایشان آمد اما او هرگز از گذشته چیزی نگفت و گناهش را بخشد.
با درایت و عقل کامل، برنامه فتح مکه بدون خونریزی کشتار را انجام داد.
مابقی ماجرای فتح مکه را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها می شنویم:
دست راستش را بریدند اما پرچم را به دست چپش گرفت و ادامه داد.
دست چپش را نیز قطع کردند اما او همچنان پرچم را با کمترین قسمت باقی مانده از دست هایش نگه داشت.
این بار با نیزه و تیر به او حمله کردند .
می گویند وقتی زخم هایش را می شمردند بیش از هفتاد زخم بر تن داشت و جالب این که حتی یک زخم هم برپشت خود نداشت واین نشان می داد که هرگز به دشمن پشت نکرده است.
این ها که شنیدید افسانه نیست بلکه بخش کوچکی از شهامت جعفر بن ابی طالب است در جنگ موته.
جنگی که تنها سه هزار نفر در برابر دویست هزار نفر مردجنگی با تجهیزات پیشرفته آن زمان جانانه جنگیدند.
اگر می خواهید جزئیات این جنگ را بیشتر و دقیق تر بدانید به فایل صوتی دکتر محمد ابراهیم ضرابیها که در ادامه می آید گوش کنید.
عمره القضا و ازدواج پیامبر با میمونه در سال هفتم هجری
در مدتی که پیامبر اسلام(ص) از خیبر بازگشته بود تا ماه ذی القعده هر از گاهی سپاه کوچکی را برای سرکوب کسانی که قصد تجاوز یا خیانت داشتند به اطراف مدینه می فرستادند که برخی از آنها را در این جلسه از زبان آقای دکتر ضرابیها خواهیم شنید
در ادامه پس از اسلام آوردن سه تن از نامدارن قریش از ماجرای بسیار زیبای انجام حج عمره که به علت مخالفت قریش در سال پیش انجام نگشته بود و باعث توافق حدیبیه شده بود مطلع خواهیم شد
حج عمره ای که در آن انصار نیز برای اولین بار در کنار سایر مسمانان قرار گرفتند
سپس از چگونگی اتفاق ازدواج "میمونه" با پیامبر(ص) در راه بازگشت از حج آگاه خواهیم شد
اتفاقات بسیار جالبی که می توانیم از زبان استاد عزیز آقای دکتر محمد ابراهیم ضرابیها در این جلسه بشنویم: