هم بازی امام حسین (ع)بود که پیامبر اغلب اوقات خود را با آن ها می گذراند
از میان زنان پیامبر تنها دو زن صاحب فرزند شدند اول خدیجه کبری(س) و سپس ماریه قبطیه
روزی از روزها که پیامبر با ابراهیم و حسین بازی می کرد فرشته وحی امرخدا را مبنی بر انتخاب یکی از آن ها برای از دنیا رفتن به او اعلام کرد و ایشان ابراهیم فرزند خود را انتخاب کرد
نکته های بسیار ظریفی در این روایت وجود دارد که ما آن ها را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنیدمخصوصا ثبت خورشید گرفتگی زمان دفن ابراهیم توسط مرکز فضایی ناسا
تحلیل آیات مربوط به نزول سکینه از جانب حق در سال هشتم هجری
وقتی چیزی ارزشمند است یادآوری ارزش آن مهم است.
خداوند مهربان نیز وقتی آیه ۲۶ سوره توبه را بر فرستاده خویش نازل کرد ارزشمند بودن سکینه ای که بر قلب پیامبر و مومنان جای گرفت را با این عنوان که بر آنها منت گذاشته است یادآوری کرد تا بدانیم که این عطیه به هرکسی داده نمی شود و همچنین جز به خواست خداوند در جایی دیگر نمی توان آن را یافت.
یادآوری و منت برای این عطای الهی می تواند نشانه خاص بودن گیرندگان آن هم باشد.
خاص بودن دل های پاکی که ظرف این آرامش و اطمینان الهی شده اند.
تفسیر این موضوع مهم را از زبان شیرین دکتر محمد ابراهیم ضرابیها می شنویم:
سال هشتم هجری، بررسی آیات الهی درباره چگونگی عملکرد مسلمانان در جنگ حنین
همانا خداوند شما را در موارد بسیاری یاری کرد و نیز در روز حنین وقتی کثرت جمعیتتان شما را مغرور کرد اما از شما مشکلی را برطرف نکرد و زمین هم با تمام فراخی برشما تنگ آمده بود.
شما چه کردید؟ پشت به دشمن راه فرار را در پیش گرفتید.آن گاه خداوند آرامش خودش را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان نازل کرد و نیز سپاهی از فرشتگان فرود فرستاد که آن ها را نمی دیدید. و کافران را عذاب کرد و سزای کافران هم چیزی جز این نیست که این عذاب را بکشند. سپس خداوند پس از آن واقعه توبه هرکس را که بخواهد می پذیرد که خداوند آمرزنده مهربان است.
ای کسانی که ایمان آورده اید حق این است که مشرکان ناپاک هستند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند. واگر از این قطع رابطه با مشرکان از تنگدستی بیم داشتید چنان چه خدا بخواهد به زودی شمارا از فضل خودش بی نیاز خواهد کرد. همانا که خداوند دانای حکیم است.
🔴 مطالب فوق فرمایشات خداوند مهربان در قرآن کریم درباره جنگ حنین است که توسط دکتر محمد ابراهیم ضرابیها به زیبایی در این جلسه تفسیر می شود:
آغاز جنگ حنین و هزیمت و فرار مسلمانان در سال هشتم هجری
نهال اسلام تازه ثمر داده بود و مکه مکان امن مسلمانان شده بود ، و این موضوع برمشرکان به ظاهر مسلمان سخت می آمد به همین خاطر قبایل اطراف را از این که به زودی به شما نیز حمله خواهد شد برانگیختند ، و ثمره ادغام شرک اینان و ترس آنها لشکر سی هزار نفره شد که در دره حنین گرد هم آمده بودند.
لشکری برای این که تا پای جان بجنگند. زن و کودکان خود را نیز آورده و حتی غلاف شمشیرهای خود را شکستند تا دیگر راهی جز جنگیدن تا پای جان نداشته باشند.
حنین تنها یک میدان جنگ نبود بلکه محکی بود تا عیار بسیاری آشکار شود ،
عیار خوب بودن برخی و نفاق برخی دیگر.
حنین درون بسیاری از آنها را آشکار کرد
تا جایی که لجاجت آن ها بر ضلاتشان روشن شد
حنین جایی بود که رسول الله یک تنه به دل سپاه روسیاه دشمن زد و....
جزئیات کامل این نبرد بسیار حساس را از زبان شیرین دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنویم...
و در آنجا غبار برمی انگیزند و همه را در میان می گیرند.
وقتی مرد عربی ناشناس خدمت رسول الله رسید و خبر از جمعیت دوازه هزار نفره ایی داد که تیغ های آهخته خود را برای خیال خام غلبه بر مسلمانان از نیام کشیده اند هرگز کسی نمی دانست که این مردم عجیب که در میان کوه هایی از شن های روان به هم می لولند چه کسانی هستند.
اگر حضرت رسول (ص) برای بار اول کسی را که مستحق و توانا بود برای سرکوب این قوم عجیب می فرستاد.
فردای آن روز هرکس از مدعیان ادعای انجامش را سر می داد.
اما پیامبر (ص) مدعیان را با ترتیب ادعا و طوری که شاید مردم به این آزمون جدی و سخت به چشم عبرت بنگرند به سمت ذات السلاسل فرستاد.
هرسه بار که مدعیان رفتند تنها شکست به بار آورده و هزیمت کردند حتی مکارترین آدم ها (یعنی عمروعاص).
اما درنهایت زمان اثبات برتری خدادادی مردی رسید که دستار زرد رنگش به تنهایی کار لشکری را انجام می داد.
کسی که مادرش او را شیر نترس لقب داده بود.
کسی که فرار نبود بلکه کرار بود.
جزئیات این داستان زیبا را از زبان استادمحمد ابراهیم ضرابیها بشنویم.
کوتاهی عمر و ناآگاهی آن ها دیگر قد نداد تا ببینند در گذار زمان هیچ خورشیدی پشت ابر نخواهد ماند اگر چه روسیاهی دامنگیر ابدیت بی روشنایی آنهاست.
گفتد بیت المال است و غنایم مسلمین، و حتی چشم بر آیه های روشن کلام خدا بستند، شهادت اول مسلمان آدم را نیز نپذیرفتند.
برهیچ کس پوشیده نیست که چرا از میان بیش از چهل بخشش رسول خدا (ص) تنها این را که به ام ابیها (س) بخشیده بود را باید پس می گرفتند.
تازه این که از زمانی که غصب شد و به ظاهر جزو بیت المال شد هیچ گاه نه خودش و نه عایداتش صرف مسلمین نشد.
سال های بسیار از این دست به آن دست چرخید و گاهی در حکومت اموی و یا عباسی آن را به ظاهر به اولاد زهرا باز می گردانند اما باز به هر بهانه ای پس می گرفتند.
سرزمین دیروزی فدک و یا وادای الفاطمه امروزه سند عیان و پابرجایی ایست بر لجاجت و عناد کسانی که مسیر رشد انسانیت در سایه اسلام را به سرانجام آل سعود و وهابیت و داعش کشیدند.
شرح مستند و کامل را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنوید:
عمره القضا و ازدواج پیامبر با میمونه در سال هفتم هجری
در مدتی که پیامبر اسلام(ص) از خیبر بازگشته بود تا ماه ذی القعده هر از گاهی سپاه کوچکی را برای سرکوب کسانی که قصد تجاوز یا خیانت داشتند به اطراف مدینه می فرستادند که برخی از آنها را در این جلسه از زبان آقای دکتر ضرابیها خواهیم شنید
در ادامه پس از اسلام آوردن سه تن از نامدارن قریش از ماجرای بسیار زیبای انجام حج عمره که به علت مخالفت قریش در سال پیش انجام نگشته بود و باعث توافق حدیبیه شده بود مطلع خواهیم شد
حج عمره ای که در آن انصار نیز برای اولین بار در کنار سایر مسمانان قرار گرفتند
سپس از چگونگی اتفاق ازدواج "میمونه" با پیامبر(ص) در راه بازگشت از حج آگاه خواهیم شد
اتفاقات بسیار جالبی که می توانیم از زبان استاد عزیز آقای دکتر محمد ابراهیم ضرابیها در این جلسه بشنویم:
همیشه گرسنه بود و تقریبا هرکاری می کرد تا غذای لذیذی بخورد،حتی خود را از شدت ضعف به زمین می کوبید تا شاید کسی او را سیر کند،زمانی که به مقام بالایی در حکومت رسید همیشه دعا می کرد تا خدا دندان هایش را تیز و معده اش را فراخ کند که بتواند از "مضیره" که بهترین غذای دربار بود بیشتر بخورد به همین علت به او شیخ المضیره هم می گفتند
اما اغلب به او ابوهریره یعنی پدر گربه کوچک می گفتند چرا.... ؟ چون در زمانی که چوپانی می کرد گربه کوچکی داشت که شب ها آن را در میان درختی پنهان می کرد و روزها همراه خود می برد
کسی چه می داند شاید آن گربه شیطان او بود تا او را برای سخت ترین مأموریت که از عهده جنگاورترین و سرسخت ترین آدم ها برنیامد آماده کند
هیچ کس، هیچ وقت او را جدی نمی گرفت اما بالاخره زمانش فرارسید و به دربار معاویه راه پیدا کرد، شاید مردم این ها را اتفاقی بدانند، اما جمع شدن معاویه پسر همان سرسخت ترین دشمن حضرت رسول(ص) به همراه ابوهریره،عمربن عاص و مغیرة بن شعبه هرگز اتفاقی نبود
این ها نفوس ضعیف و مستعدی بودند که برای انجام پست ترین کارها توسط شیطان های درونشان تربیت شده بودند. این ها همان کسانی بودند که یزید را برای جانشینی معاویه پیشنهاد کرده بودند ... این ها زمینه ساز واقعه عاشورا بودند ....
شخصیت کامل ابوهریره را از زبان دکتر محمدابراهیم ضرابیها بشنویم: